آنچه گذشت |
00:00:00.365 - 00:00:01.820 |
اگه این پیشگویی واقعی باشه |
00:00:01.850 - 00:00:04.155 |
همه تون میمیرین..یکی به وسیله دوست |
00:00:04.185 - 00:00:06.573 |
یکی به وسیله دشمن یکی هم به وسیله خونواده |
00:00:06.603 - 00:00:09.771 |
چند لحظه قبل از اینکه ازم بخوای |
00:00:09.773 - 00:00:11.323 |
باهات فرار کنم برادرت رو دیدم |
00:00:11.353 - 00:00:13.314 |
باید اونو عین یه هیولایی |
00:00:13.344 - 00:00:14.476 |
که واقعاً هست ببینیش |
00:00:14.478 - 00:00:16.300 |
منم اونو به چشم همون هیولایی که هست می بینم |
00:00:16.330 - 00:00:19.336 |
اون از بقایای مادرم بود |
00:00:19.366 - 00:00:21.018 |
واقعاً متأسفم |
00:00:21.048 - 00:00:22.073 |
میفهمم که چجوری این اتفاق افتاده |
00:00:22.103 - 00:00:23.519 |
حتی اگه بفهمیم که کی اون بابارو کُشته |
00:00:23.521 - 00:00:26.043 |
اون یه خون آشام بوده |
00:00:26.073 - 00:00:27.607 |
فکر میکنم که دقیقاً میدونی اون
مدال من کجاست |
00:00:27.836 - 00:00:30.692 |
بگیرش..اینجاست |
00:00:30.904 - 00:00:32.504 |
برادرم و لوشن میخوان ازش استفاده کنن |
00:00:33.922 - 00:00:36.398 |
تا تو و خواهر و برادرت رو یه
جایی زندونی کنن |
00:00:36.400 - 00:00:38.585 |
بخاطر همینم یه گروه از استریکس ها رو فرستادن |
00:00:38.615 - 00:00:40.704 |
تا خواهر منو بیارن |
00:00:40.734 - 00:00:42.059 |
نمیتونم پیداش کنم..اون بدن جادوگرش رو |
00:00:42.089 - 00:00:43.727 |